نیکاجوننیکاجون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

نیکا جون هدیه ناز خدا

5 ماهگی نیکا جون

سلام نیکا جونم با تموم شدن ماه 5 وبزرگتر شدنت عشق من وبابایی هم هروز وهروز به تو دختر عزیز بیشتر میشه وتو با حرکات شیرینت دوست داشتنی تر میشی.این روزا دیگه میتونی بشینی بچرخی پاهاتو میگیری. وکم کم غذای کمکی میخوری .اولین غذای کمکیت لعاب برنج بود.دیروز که 92/11/16 بود برای بار اول لعاب برنج خوردی. شب شام خونه ی خاله رویا دعوت بودیم.مهمونی که میشه فک کنم بهت خیلی خوش میگذره چون همش تو بغل هستی ویه لحظه رو زمین نمیمونی. نصف شب همون روز چند بار بطور وحشتناکی گریه کردی وجیغ زدی نمیدونم لعاب برنج اذیتت کرده بود یا چیز دیگه؟اینم چندتا عکس از نشستنت برای اولین بار ...
20 بهمن 1392

سفر به خانه خدا

    ناز خوشگلم سلام.میخوام برات از یه سفر خوب بگم .سفر به خانه خدا.سفری که تو هفت ماهه تو دل مامانی بودی .اصلا قرار نبود که برم ولی به برکت وجود توقسمت شد که بریم.انشالاه باشه تا سه تایی بریم.عسلم خیلی حس خوبی بود.چون بودن من با تو کنار خانه خدا و مدینه متفاوت از سایر بودنها بود.ولی عزیزم همه ی لحضه های ناب رو تو اونجا حس کردی ومن اینو کاملا حس میکردم.ان شالاه قسمت همه ی اونایی که ارزو دارن برن بشه ...
9 بهمن 1392
1